نقد فیلم جاسمین غمگین/Blue Jasmine/منتقد:کاوه قادری
 
نقد فیلم
نقد سینمای ایران و جهان
 
 

 

Blue Jasmine Poster

 

نام فیلم : جاسمین غمگین (Blue Jasmine)

محصول سال 2013 آمریکا

نویسنده و کارگردان : وودی آلن (Woody Allen)

بازیگران : کیت بلانشت (در نقش جاسمین) , سالی هاوکینز (در نقش جینجر)

خلاصه داستان : جاسمين (بلانشت) زني ميانسال است كه به دنبال محكوم شدن همسر كلاهبردارش، هل (بالدوين) و مصادره تمام اموالشان توسط دولت، مجبور مي شود برخلاف ميلش مدتي را در سان فرانسيسكو نزد خواهر خوانده اش، جينجر (هاوكينز)بگذراند.جاسمين كه هنوز نتوانسته زندگي پر زرق و برق سابقش را فراموش كند و از لحاظ روحي هم در وضعيت خوبي نيست، از همان ابتداي سكونتش با دوست پسر جينجر، چيلي (كانويل) به مشكل برمي خورد

 

 

آلن + بلانشت = تداوم جاذبه ای که پنجاه ساله گشت

 

 

به یقین  این ادعا که وودی آلن از زمان "آنی هال" تا امروز  بخشی از پیچیده ترین زنان تاریخ سینمای آمریکا را آفریده  نه لاف است و نه گراف. این پیچیدگی ها  از دل جزئی نگری های درون فیلمنامه های آلن برمی آیند. فیلمنامه هایی که اعتبارشان نه فقط در کاندیداتوری برای کسب 16جایزه ی اسکار بهترین فیلمنامه ی غیراقتباسی و تصاحب سه جایزه برای "آنی هال" و "هانا و خواهرانش" و "نیمه شب در پاریس" (و همچنین کسب جوایز متعدد از فستیوال های مختلف) بلکه در قصه گویی – روایت روان و بی نقص داستان – تجربه ی توامان روایت خطی (همچون "منهتن") و غیرخطی (همچون "آنی هال") در کلیت فیلمنامه ها – پرداخت های موشکافانه (چه در ساحت شخصیت پردازی (خلق شخصیت های پیچیده و دارای قصه و منش و نشانه های شخصیتی) و چه در ساحت پرداخت رویدادهای داستان  در بستر یک روند و مسیر داستانی) – جامعه شناسی دقیق (در قالب شناخت طبقات جامعه (خصوصا طبقات متوسط و روشنفکر و مرفه) و منش و نیازها و دغدغه ها و مشکلاتشان) – دارا بودن نگره ی مولفی (در قالب پرداختن به زندگی زناشویی و روابط میان انسان ها) و... نهفته می باشد. از سویی آثار آلن  غالبا به مسائلی همچون زیرپا گذاشتن اخلاقیات انسانی – روابط متزلزل میان انسان ها و تزلزل درون آنها در دنیای مدرن – هجو روشنفکری – خیانت و جدایی ها در روابط زناشویی – دروغ و پنهان کاری – دورویی انسان ها در قبال یکدیگر – پرسش هایی در قبال مذهب و وجود و یا عدم وجود خدا – مرگ و... تحت لوای لحنی کمدی می پردازند به گونه ای که از زمان "آنی هال" تا امروز  کمدی سیاه  به یکی از ویژگی های اصلی سینمای آلن مبدل گشته است. سینمای آلن از سویی دیگر  همواره زمان و مکان را محترم شمرده و فضاسازی  یکی از ارکان اصلی این سینماست و از این رو در غالب آثار آلن  شهر به عنوان عنصری اساسی بکار گرفته می شود. پس بنابر آنچه ذکر شد  فیلمنامه و کمدی سیاه و عنصر شهر را می توان به عنوان سه ویژگی اساسی سینمای آلن درنظر گرفت و "جاسمین غمگین" را در قالب این سه ویژگی مورد بررسی قرار داد.

اگر در سینمای آمریکا  پنج نفر وجود داشته باشند که بر اهمیت فیلمنامه  بیش از دیگران واقف باشند  بی تردید یکی از آنها وودی آلن است. بیش از پنجاه سال است که می نویسد و نوشتن تمام زندگی اوست و از این رو می نویسد و اثرش را با علایق خود  همچون آهنگ های نیویورکی (مشابه همان آهنگ هایی که خود با کلارینت جاز می نواخت (و البته هنوز هم می نوازد) ) درمی آمیزد و "جاسمین غمگین" نیز با یکی از همان آهنگ ها آغاز می شود و درون هواپیما و در عرش  زنی جاسمین نام نشسته که در زندگی شخصی اش  سقوطی آزاد از عرش به فرش را تجربه نموده است. با فیلمنامه ای به شدت قصه گو و جزئی نگر مواجهیم. ابتدا و توسط دیالوگها  جاسمین  در حد شناخت اولیه به ما معرفی می گردد و سپس نشانه های شخصیتی  در قالب دیالوگ ها و قصه و کنش و واکنش ها   یکی یکی استخراج گشته و بر شناخت ما از وی می افزایند. مسافرت با بلیط درجه ی یک هواپیما و پرداخت کرایه ی راننده تاکسی بوسیله ی تراول و خرید و به همراه داشتن لباسهای مارک دار آن هم علیرغم ورشکستگی – اصرار بر آشنایی با انسانهایی از طبقه ی خود – اصرار بر یافتن شغلی مهم (بخوانید سطح بالا) – اصرار بر یادگیری طراحی داخلی از طریق اینترنت  آن هم علیرغم نابلدی در کامپیوتر (تا جایی که جاسمین  ناگزیر به شرکت در کلاسهای کامپیوتر می شود و آنجا نیز ناموفق است) – اصرار بر فرار جاسمین از گذشته در قالب دروغ هایی که تحویل دوایت می دهد  آن هم در حالی که جاسمین  به نوعی به زندگی گذشته اش غبطه خورده و درصدد بازسازی آن است و... جملگی قابل تحلیل و نمایانگر شخصیتی پیچیده و چند لایه ای هستند. شخصیتی که سقوط او  در قالب قصه ی اصلی فیلم و خرده قصه های پیرامونی  به تصویر کشیده شده و ریشه یابی می گردد.

جاسمین  قادر نیست تا خود را با شرایط جدیدش منطبق کند. زندگی اعیانی گذشته اش  ارتباط او با طبقه ی پایین تر از خود را عملا غیرممکن نموده و از این رو  به جینجر و چیلی به دیده ی تحقیر نگریسته و خواهان همنشینی با انسانهایی از طبقه ی خود است. از سویی  به سبب قرار داشتن در طبقه ی مرفه در زندگی گذشته ی خود  حتی در وضعیت جدید نیز هر شغلی را نپذیرفته و به دنبال شغلی مهم (بخوانید سطح بالا) می باشد و از سویی دیگر  به سبب مصرف کننده بودن در زندگی گذشته اش  حتی از تصدی شغل دلخواه خود نیز عاجز است. از سویی آنچه بر جاسمین گذشته  او را دچار فروپاشی عصبی شدیدی گردانیده به گونه ای که وی از گذشته گریزان است و از سویی دیگر و به شکلی متناقض نما  او تمام کوشش خود را جهت بازسازی زندگی اعیانی گذشته اش (در قالب آشنایی با دوایت) بکار می گیرد. سقوط جاسمین  ریشه در گذشته و صد البته شخصیت خودش دارد. جاسمین  در حالی که سرشار از انرژی و آماده ی فعالیت در جامعه است  سال آخر تحصیل خود در دانشگاه را به پای ازدواج با هال فدا می کند. او که عملا نتوانسته بود زندگی اش را به دست خود به مرحله ای مشخص (فارغ التحصیلی) برساند  در قالب زندگی با هال  رفته رفته به جاسمینی نازپرورده و منفعل و به شدت وابسته به هال تبدیل گشته و چشم بر واقعیت بسته و به خواب خرگوشی فرو رفته و از مقابله با مشکلات عاجز می گردد  تا جایی که در مواجهه با اولین مشکل زندگی خود  بدترین راهکار ممکن را برگزیده و به طرزی تراژدیک  موجبات نگون بختی خود را فراهم می آورد.

اما فیلمنامه ی آلن  علاوه بر شخصیت پردازی جاسمین (که تحلیلی مفصل تر از آنچه ذکر شد را می طلبید) از مواهب دیگری نیز برخوردار است. روابط دو نفره ی موجود در فیلم  غالبا دارای قصه هستند (رابطه ی جاسمین با هال-رابطه ی جاسمین با جینجر-رابطه ی جینجر با آوگی). درخشان ترین رابطه ی فیلم اما  رابطه ی میان دو خواهر (جاسمین و جینجر) است  چرا که بیشترین کارکرد را در فیلم دارد و سوای پرداختن به خصوصیات شخصی این دو خواهر در این رابطه (مانند بی تمایل بودن جاسمین برای پذیرایی از جینجر (ناشی از عدم تمایل همنشینی جاسمین با طبقه ی پایین تر از خود) ) و... رابطه ی میان این دو در واقع  تفاوت میان دو نوع زندگی و فراتر از آن  تفاوت میان دو طبقه ی اجتماعی (جاسمین از طبقه ی مرفه در مقابل جینجر و ادی و چیلی از طبقه ی متوسط رو به پایین) را عریان می کند و این تفاوت  چه در فصل حضور در نیویورک و چه در فصل حضور در سان فرانسیسکو  به خوبی نمایان می گردد و این  خود موهبتی است که کمتر در سینمای آلن سابقه داشته است. با این حال  برای آلن در "جاسمین غمگین"  تمرکز روی ساحت فرد و برجسته نمودن تفاوت های افراد اهمیت بیشتری داشته و از این رو  تفاوت های جینجر با جاسمین  اندکی بیشتر از تفاوت طبقات اجتماعی آنها برجسته می گردد. جینجر  درست برخلاف جاسمین  طعم زندگی اعیانی را نچشیده و تنها فرصت بزرگ زندگی اش نیز به سبب کلاهبرداری های هال بر باد می رود. اما آنچه جینجر را درست برخلاف جاسمین  قادر به بازسازی زندگی اش می گرداند  در تولید کنندگی و قناعت و دوری از مصرف گرایی صرف نهفته است که البته این خصوصیات  چندان نیز مورد تاکید قرار نمی گیرند و از این رو  نمی توانند به عنوان پیشنهادهای فیلمساز قلمداد گردند.

در "جاسمین غمگین"  روایت داستان  غیرخطی می باشد و بخش عمده ای از قصه گویی فیلم  مدیون فلاش بک هایی است که گذشته ی جاسمین و رابطه اش با هال و فرزندخوانده اش (دنی) و سایر اطرافیانش (همچون جینجر و آوگی و...) را به تصویر می کشند و حتی به لحاظ میزان و مدت زمان نیز بسیار دقیق طراحی شده اند  به گونه ای که در ابتدای داستان (که مخاطب  شناخت چندانی از جاسمین ندارد) فلاش بک ها متعددتر و طولانی تر هستند و غالبا وظیفه ی قصه گویی را برعهده دارند تا جاسمین را بیش از پیش به ما معرفی کنند. اما از میانه ی داستان (که مخاطب  شناخت بیشتری از جاسمین پیدا می کند) فلاش بک ها کمتر و کوتاهتر گشته و کارکرد دیگری نیز می یابند. آری ! فلاش بک های فیلم علاوه بر قصه گویی  بیانگر تفاوت های زندگی مرفه جاسمین با زندگی فقیرانه ی او می باشند. این تفاوت ها را اگرچه می توان از همان نخستین فلاش بک فیلم (تفاوت خانه ی جینجر (و یا همان سکونتگاه موقت جاسمین) با خانه ای که هال برای جاسمین خریده بود) به وضوح مشاهده نمود اما وودی آلن برای برجسته کردن هرچه بیشتر این تفاوت و اعطای وجه استعاری به آن  از شهر به عنوان یکی از عناصر ثابت سینمای خود بهره گرفته است به گونه ای که شهر در "جاسمین غمگین"  نقشی به مراتب فراتر از فضاسازی ایفا می کند. در فصل حضور در نیویورک (که متقارن با زندگی مرفه جاسمین است) برج های بلند و خیابان ها و مراکز خرید بزرگ و آدم های پرتعداد و شیک پوش و میزهای شیشه ای و صندلی های گرانقیمت و... به چشم خورده و شهری گرم و با شکوه را تداعی می کنند. اما در فصل حضور در سان فرانسیسکو (که متقارن با زندگی فقیرانه ی جاسمین است) غالبا ساختمان ها و خانه های قدیمی و رستوران های کوچک و صندلی های ساده و میزهای چوبی و... به چشم خورده و شهری سرد و بی روح را تداعی می کنند.

"جاسمین غمگین" پس از "صحنه های داخلی" و "امتیاز نهایی" و "زنان و شوهران" و "جرم ها و بزه ها"  جدی ترین اثر وودی آلن است. وقایعی که برای جاسمین رخ می دهند  آنقدر تلخ و سیاه هستند که در پایان فیلم  جنبه ی تراژدی به خود می گیرند. با این حال  لحن فیلم  گاه بوسیله ی کمدی کلامی و گاه بوسیله ی کمدی موقعیت و گاه بوسیله ی همان آهنگ های نیویورکی (که غالبا در فقدان دیالوگ ها بکار گرفته می شوند) کمدی باقی می ماند و برای آلن  بهره گیری از عناصر کمدی و شکل دهی کمدی سیاه  نسبت به آفرینش ملودرام  همچنان در اولویت بالاتری قرار می گیرد.

اما در "جاسمین غمگین" برخلاف غالب آثار آلن  خبری از پرسش درباره ی مرگ و خدا و مذهب نیست و مباحث فلسفی نیز در فیلم جایی ندارند. وودی اینبار گنجاندن بحث های روانشناسانه در بطن رفتاری شخصیت ها را به طرح صرف چنین مباحثی در دیالوگ ها ترجیح داده و همین  موجب گشته تا در "جاسمین غمگین" نسبت به آثار چند سال گذشته اش  شخصیت های به مراتب عمیق تری خلق کند. به نظر می رسد وودی در این فیلم  همچون سایر آثار موفقش  و حتی بیش از پیش  روی ساحت فرد متمرکز شده و چنین تمرکزی در روایت قصه ی اصلی فیلم نیز مشاهده می شود. عدم وجود شاخ و برگ های اضافه ای همچون مباحث پیرامون مذهب و خدا و مرگ و فلسفه (که در آثار موفقی همچون "آنی هال" و "منهتن" و "هانا و خواهرانش" و "جرم ها و بزه ها" در بطن قصه ی اصلی و در راستای نگره ی مولفی آلن قرار می گرفتند) در "جاسمین غمگین" بزرگترین گواه بر این مدعا می باشد.

این همه  از دل فیلمنامه ی ریزبین آلن برمی آید. فیلمنامه ای که همچون بسیاری از فیلمنامه های دیگر فیلمساز  به قدری کامل است که گویی خودش را حتی گاها با ساده ترین میزانسن ها نیز کارگردانی می کند و به قدری قصه گو و در پرداخت شخصیت ها  جزئی نگر است که غالبا به کلوزآپ نیازی ندارد و شخصیت هایش در عین پیچیدگی  در مدیوم شات نیز به راحتی قابل شناسایی و تحلیل هستند. تردیدی نیست که آلن از آنی در "آنی هال" و هالی در "هانا و خواهرانش" گرفته تا هلن در "گلوله ها بر فراز برادوی" و لیندا در "آفرودیت توانمند"  زنانی پیچیده با کاراکترهایی به غایت جذاب خلق کرده و به هر میزان هم که بازیگران در خلق کاراکترهای مذکور سهم داشته باشند  نقش آلن به عنوان فیلمنامه نویسی زبده اما  غیرقابل انکار است. دایان ویست هردو اسکار زندگی اش را برای بازی در "هانا و خواهرانش" (هالی) و "گلوله ها بر فراز برادوی" (هلن) دریافت کرد. دایان کیتون و میرا سوروینو نیز با وجود تمام شایستگی هایشان  تنها اشکار زندگی شان را به سبب ایفای نقش در "آنی هال" (آنی) و "آفرودیت توانمند" (لیندا) تصاحب کردند. جنیفر تلی  تنها کاندیداتوری اش در اسکار را به سبب ایفای نقش در "گلوله ها بر فراز برادوی" (الیو) تجربه کرد. نمونه هایی از این قبیل که ثابت کنند وودی آلن در معادله ای نانوشته  با فیلمنامه هایش همواره به ارتقای بازیگرانش کمک کرده بسیارند اما در "جاسمین غمگین"  گویی تا حدودی جای طرفین این معادله عوض می شود. آری ! فیلمنامه ی "جاسمین غمگین"  علیرغم تمام ریزبینی ها و جزئی نگری ها و مواهبش خالی از اشکال نیست. نیمه ی دوم فیلم  به سبب کاهش دقت و ظرافت در نگارش فیلمنامه  نسبت به نیمه ی اول از استحکام لازم برخوردار نبوده و افول می کند و رویدادهای یک سوم پایانی (خصوصا برهم خوردن رابطه ی دوایت با جاسمین و فروپاشی عصبی جاسمین پس از کشف خیانت هال) اندکی شتاب زده طراحی شده و از پرداخت لازم برخوردار نیستند. رابطه ی جاسمین با فرزندخوانده اش (دنی) نیز به سبب عدم پرداخت  ضعیف ترین رابطه ی نگارش شده در فیلمنامه است. اما آنچه حفره های مذکور را پوشش داده و یا حداقل کم اثر می کند  بازی درخشان کیت بلانشت در نقش جاسمین است. وی توانسته با خلق شخصیتی پیچیده  بستر کمدی-درام سیاه آلن را فراهم گرداند و با تالیف ولو بخشی از شخصیت خود (بوسیله ی بازی اش  به کاراکتر جاسمین بار شخصیتی اعطا کرده است) عملا به یکی از مولفان فیلم تبدیل گردد. او در قالب دو سکانس ترک خانه توسط دنی و حضور جاسمین در مغازه ی دنی  حس مادرانه ی مادری که در وظایفش کوتاهی کرده و حال خواهان جبران است را آن هم در فیلمنامه ای که چندان به رابطه ی مادر و پسر نپرداخته  با ظرافت هرچه تمام تر نمایان می کند. تصویری که بلانشت از تزلزل و فروپاشی جاسمین ارائه می کند  عملا فراتر از نشانه های شخصیتی و قصه ی تعریف شده برای جاسمین در فیلمنامه بوده و به کاراکتر او  ابعاد روانشناسانه ی عمیق تری بخشیده و به همراه غمی که وی در چهره ی کاراکتر ظاهرا مغرور و سربلندش نهفته می کند  به آنچه بر جاسمین گذشته  جنبه ای تراژدیک داده و حس همذات پنداری مخاطب را نسبت به شخصیت اصلی فیلم برمی انگیزد.

و حال با "جاسمین غمگین"  عمر سینمای آلن به نیم قرن رسیده است. سینمایی که تقریبا هر سال  تولید یک اثر را آن هم با فیلمنامه ای غیراقتباسی تجربه نموده و اگرچه آثار متوسط و ضعیف نیز در آن یافت می شود  اما کلیتش نمایانگر کارنامه ای پربار و جاذبه ای به عمر پنجاه سال است. جاذبه ای که تداومش در "جاسمین غمگین"  از طریق حاصل جمع آلن و بلانشت محقق گشت.

 

نویسنده : کاوه قادری



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : جمعه 23 اسفند 1392برچسب:نقد فیلم جاسمین غمگین,Blue Jasmine,naghd-cinema, :: 12:27 :: توسط : آسان کشاورز

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نقد فیلم و آدرس naghd-cinema.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 114
بازدید ماه : 112
بازدید کل : 67028
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1